جدول جو
جدول جو

معنی ابن الحرب - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الحرب(اِ نُلْ حَ)
مرد کارزاری. مرد جنگی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُل کَ)
قطف. (تاج العروس). خوشۀ انگور
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ عِ نَ)
می. باده. شراب. بنت العنب. دختر رز
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ عَ رَ)
ابوبکر محمد بن عبدالله اندلسی معافری اشبیلی مالکی. فقیه و محدث. او سفری بمشرق کرده و از طرطوشی و غزالی وغیر آنان حدیث و جز آن فراگرفته و سپس باشبیلیه بمنصب قاضی القضاتی رسیده است. او را کتب چند بوده که ظاهراً از میان رفته است. مولد وی به سال 468 ه. ق. و وفات در سنۀ 543 است. فیروزآبادی گوید: ’و ابن العربی القاضی ابوبکر المالکی و ابن عربی محمد بن عبدالله الحاتمی’. و سید مرتضی زبیدی در شرح قاموس بدینجا گوید: ’و قد وهم المصنف فی ایراده هکذا و الصواب ان القاضی ابابکر محمد بن عبدالله و الحاتمی هو محمد بن علی’
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَ سَ)
کنیت اسدی محمد بن عبدالله بن صالح
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ حَ)
محمد بن احمد بن الحسین بن الاصبغبن الحرون. یکی از ادبای بغداد. او راست: کتاب المطابق و المجانس. کتاب الحقایق. کتاب الشعر و الشعراء. کتاب الاّداب. کتاب الریاض. کتاب الکتّاب. کتاب المحاسن. کتاب مجالسهالرؤساء. (ابن الندیم). و ابن الندیم در دو باب دیگر نام ابن حرون را برده و یک جا کتاب البراعه و اللسن و در موضع دیگر کتاب فضل القرآن و کتاب الرسائل را بدو نسبت کرده است و ظاهراً در هر سه جا مراد همین محمد بن احمد است. والله اعلم
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ)
چند تن بدین کنیت مذکورند و مشهورتر ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد ازدی اشبیلی، شاگرد شلوبین ابوعلی عمر بن محمد اشبیلی، ادیب و محدث. کتبی در فن خویش تألیف کرده مشهورتر از همه نقد و ایراداتی است بر مقرب. وفات به سال 501 ه. ق. و محمد بن عبدالله بن محمد نحوی قرطبی. رجوع به ابوالحسن محمد بن عبدالله بن محمد... شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ اَ)
غریب. مسافر.
لغت نامه دهخدا
(بُلْ حَ)
یکی از دروازه های بغداد است که در آنجا محلۀ بزرگی بنام حربیه واقع است. دروازۀ مزبور به حرب بن عبدالملک یکی از سرداران ابوجعفر منصور منسوب است و در باب حرب مقبرۀ امام احمد بن حنبل و بشرالحافی و ابوبکر خطیب و گروه بیشمار از دانشمندان و پارسایان و مشاهیر مسلمانان است. (از معجم البلدان ذیل باب الحرب و حربیه) (مراصد الاطلاع). رجوع به تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 298 شود. در تاریخ امام یافعی مسطور است که احمد حنبل از خواص اصحاب امام شافعی بود.... مدت حیاتش هفتاد و هشت سال بود ومدفنش باب حرب است. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 270)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ قَ)
حمار وحشی. گور. گورخر
لغت نامه دهخدا
(بَ نُلْ حَ)
مردمان سلحشور و جنگ آزموده و شجاع و دلیر را گویند. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ حَ)
رایت. (لسان العرب). لوا. علم. و رجوع به ام الجیش شود
لغت نامه دهخدا
راهگذری (ترجمان القران) راه نشین رهگذری: ابن السبیل راهگذاری است اگر توانگر باشد و اگر درویش بحکم مهمانی بتو فروآید... در اصطلاح فقیهان مسافری که در شهر خود توانگر است لیکن در سفر بی زاد و راحله مانده است و توانایی رفتن بخانه خود را ندارد. به چنین کس زکات میتوان داد، جمع ابناالسبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبح الحرب
تصویر شبح الحرب
سایه جنگ
فرهنگ لغت هوشیار